وسط شعله کینه حسودا
بین تاریکی ناتموم دودا
صورت مادرم کبود شد
کبودا
اثر شعله ها رو پر چادرت
دود بالا بره نفسش میبره
ای خدا ضربه ها ضربه ها به کجا میخوره
آی آتیش سمت مسمار نرو
ای در سمت دیوار نرو
ای میخ کلنجار نرو
عمر خورشید این خونه بی فروغ بود
سر ظهری چقدر خونه مون شلوغ بود
کاشکی اون ضربه به پهلو دروغ بود
دست به پهلو گرفت آروم آروم نشست
بابا فهمید چی شد دیگه چشماشو بست
بین دیوار و در عاقبت بار شیشه شکست