شب حمله همهمه بود
روی لبا زمزمه بود
کی تو دلا واهمه بود؟
دعوا سرِ سربند یا فاطمه بود
دعوا سر سربند یا فاطمه بود
ذکر لبا وقتی که یا زهرا می شد
همه گره هامون وا می شد
این رفیقم که می بینی
میون دار هیئتا بود
مسجدی بود، بی ریا بود
از ان ابالفضلی بیا
یه شب توی میدون مین
آخر به آرزوش رسید
ترکشای خمپاره ها
هر دو تا دستاشو برید
این رفیقم پور احمدِه
تو عاشقا سرآمده
دیگه مثلش نیومده نیومده