کوچه ای تنگ و دلی سنگ مثل دیوار
گل شکسته زیر دست مردم آزار
سند غربت روی زمینه پاره پاره
شبیه چشمام دیوار کوچه خون میباره
وای ... شکسته گوشواره
بر غم و غصه خدایا دل سپردم
با چه حالی مادر از کوچه بردم
شاهد اشک غربت ما آسمونه
مادر خسته پهلو شکسته نیمه جونه
وای ... دیگه نمیتونه