حسین میشنوم هر چه «یاحسن» گویم
دو کوه هست ولی کوه بیصدا «حسن» است
دو کوه هست ولی کوه بیصدا «حسن» است
خدای کرم، سایهی روی سرم
امیر دلم، ای امام بیحرم
خورشید پشت ابرایی
ماه شبای زهرایی
تو شبنم صبح رو گلهایی
آقایی، مولایی
حسین که احسان قدیمه
محبّتش عین نسیمه
گفت: شما کرم ندیدین
حسن، کریمه
حسین میشنوم هر چه «یاحسن» گویم
دو کوه هست ولی کوه بیصدا «حسن» است
رو سینهی من بعد هر سینهزدن
نوشته میشه وقف حضرت حسن
صبر تو غیرتآموزه
دلدادهی تو پیروزه
توو آتیش فتنه نمیسوزه
مصداقش امروزه
توو دست تو موت و حیاتن
مرید تو برادراتن
رواق منظر چشامون
صحن و سراتن
حسین نهی به قاسم دهد؛ حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا «حسن» است
ولای ولی بوده امر أزلی
ولایت تو شد ولایت علی
محشر پر از شهیداته
اربابم از مریداته
حبّ تو أفضل از مقامات
أحیاء و أمواته
گره میافته به کارم
میرم در خونهی یارم
درد چیه؟ غصّه کدومه؟
من تو رو دارم
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیهی شیرخدا، أباالحسن است
همه عالمین شد به نام حسنین
به امر حسن، عالمی میگه «حسین»
ای سرو سبز آلالله
بعد از علی ولیالله
بعد از تو هم قاسم هم عبدالله
شد تقدیم ثارالله
دلم کبوتر شده بینه
بقیع و بینالحرمینه
حسن حسن ذکر برات
حسین حسینه