در پی حفظ حریم خویشتن
مرد باید پشت در آید نه زن
هیچ دانی دختر خیرالبشر
از چه جای حیدر آمد پشت در؟
دید مولایش علی تنها شده
خانه اش محصور دشمن ها شده
بر دفاع شوهرش فردی ندید
بین آن نامردها مردی ندید
گفت باید پیش امواج خطر
یار بهر یار خود گردد سپر
من که تنها دختر پیغمبرم
پشت این در پیشمرگ حیدرم
فاطمه تنها طرفدار علی است
در هجوم دشمنان یار علیست
آن که باشد مرد این سنگر منم
اولین قربانی حیدر منم
چشم پوشیدم ز جان خویشتن
ای مغیره هر چه میخواهی بزن
این در کاشانه، این پهلوی من
این غلاف تیغ این بازوی من
کافران دست خدا را بسته اید؟
بازوی مشکل گشا را بسته اید؟
هر چه هتک حرمت از حیدر کنید
هر چه بر او ظلم افزون تر کنید
هر چه زان مظلوم گردانید رو
هر چه ماند استخوانش در گلو
من امیرالمومنین می خوانمش
پیشوای مسلمین می دانمش
گر شود پرپر ز جور قاتلم
غنچه نشکفته در باغ دلم
گر رود از ضرب سیلی هوش من
گوشواره بشکند بر گوش من
گر شوم با دود و آتش روبرو
یا رود مسمار در قلبم فرو
گر شوم در لحظهء سقط جنین
از جفای دشمنان نقش زمین
گر رسد در پشت در جان بر لبم
افتم از پا پیش چشم زینبم
هر چه آید پیش، زهرا با علیست
اول و آخر کلامش یا علیست
فاطمه (س) ما را هدایت می کند
رهبری سوی ولایت می کند
دید دشمن فاطمه (س) جان علیست
بلکه با جانش نگهبان علیست
دید جان مرتضی پشت در است
از امام خویش هم تنهاتر است
پای تا سر بغض و خشم و کینه بود
کینه هایش کینه دیرینه بود
بغض حیدر شعله ور در سینه داشت
سنگ بود و جنگ با آئینه داشت...
وای من! شد در حریم کبریا
آیه ای از سورهء کوثر جدا