لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
سلام الله ای جان پیمبر بر تن و جانت
سلام الله ای جان پیمبر بر تن و جانت

چهار‌شنبه، 07 دی 1401 - حاج محمود کریمی - حسینیه امام خمینی (ره) | 5 دی | 1401 مدت زمان:41:12

دانلود مداحی ها و نوحه های حاج محمود کریمی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

سلام الله ای جان پیمبر بر تن و جانت

که پیمبر کند تعظیم و بوسد همچو قرآنت

 

تویی آن سرمدی بحر و تویی آن احمدی کوثر

که جوشد تا قیامت گوهر عصمت ز دامانت

 

خدا خود بر پیمبر کرد ابلاغ سلامت را

پیمبر گفت: جانان منی؛ جانم به قربانت

 

تو از روز نخستین میزبان خلقتی؛ زهرا

تمام آفرینش در صف حشرند مهمانت

 

تویی انسیة‌الحورا؛ تویی حوراء الانسیه

همه در حیرتم، حوریه خوانم یا که انسانت

 

تو نوراللهی و نورٌ علی نورند اولادت

تو الرّحمانی و حق داده لؤلؤ، داده مرجانت

 

نه تنها خواجه‌ی لولاک برخیزد به تعظیمت

که جبریل امین آرد سلام از حیّ سبحانت

 

تو روحی، روح مابین دو پهلوی رسول استی

بتول استی، بتول استی، بتول استی، بتول استی

 

قیامت روز قدر و اقتدار توست یازهرا

عذاب و عفو هم در اختیار توست یازهرا

 

شفاعت می‌کنی در حشر کلّ دوستانت را

کرامت تا ببخشی بی‌قرار توست یازهرا

 

نه تنها آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی

رسول‌الله هم چشم انتظار توست یازهرا

سلام‌الله ای جان پیمبر بر تن و جانت

که پیمبر کند تعظیم و بوسد همچو قرآنت

 

تویی آن سرمدی بحر و تویی آن احمدی کوثر

که جوشد تا قیامت، گوهر عصمت ز دامانت

 

خدا خود بر پیمبر کرد ابلاغ سلامت را

پیمبر گفت: جانان منی؛ جانم به قربانت

 

تو از روز نخستین میزبان خلقتی؛ زهرا

تمام آفرینش در صف حشرند مهمانت

 

تویی انسیة‌الحورا؛ تویی حوراء الانسیه

همه در حیرتم، حوریه خوانم یا که انسانت

 

تو نوراللهی و نورٌ علی نورند اولادت

تو الرّحمانی و حق داده لؤلؤ، داده مرجانت

 

نه تنها خواجه‌ی لولاک برخیزد به تعظیمت

که جبریل امین آرد سلام از حیّ سبحانت

 

تو روحی؛ روح مابین دو پهلوی رسول استی

بتول استی، بتول استی، بتول استی، بتول استی

 

قیامت روز قدر و اقتدار توست یازهرا

عذاب و عفو هم در اختیار توست یازهرا

 

شفاعت می‌کنی در حشر، کلّ دوستانت را

کرامت تا ببخشی، بی‌قرار توست یازهرا

 

نه تنها آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی

رسول‌الله هم چشم‌انتظار توست یازهرا

 

رها کردن؛ گرفتن؛ عفو کردن؛ حکم فرمودن

به تو تفویض از پروردگار توست یازهرا

 

تو کوثر بودی و گشتی عطا بر احمد مرسل

که این سوره فقط در انحصار توست یازهرا

 

تمام آفرینش در مزارت گشته گم؛ آری

کجا از دیده‌ها پنهان، مزار توست یازهرا

 

میان دشمنان، تنها حمایت از علی کردن

به دست و سینه، مهر افتخار توست یازهرا

 

مدینه خواست از نفرین تو زیر و زبر گردد

فداکاریت باعث شد که حیدر زنده برگردد

 

تو در راه امیرالمؤمنین، خود را فدا کردی

تو با ایثار جان، حقّ ولایت را ادا کردی

 

تو بر حفظ علی با طفل معصومت، سپر گشتی

تو حتّی بین دشمن، چار کودک را رها کردی

 

تو زینب داشتی؛ ای بانوی خلقت! چه پیش آمد

که چون نقش زمین گشتی، کنیزت را صدا کردی

 

مدال روی بازویت، گواهی می‌دهد؛ آری

که جان دادی؛ طناب از دست حبل‌الله وا کردی

 

تو از دور علی، روبه صفت‌ها را پراکندی

تو در یک‌شهر دشمن، یاری شیر خدا کردی

 

تو برگرداندی از مسجد، امامت را سوی خانه

تو دختر تربیّت بهر قیام کربلا کردی

 

تو با نطق رسایت، خطبه خواندی از علی گفتی

تو ما را با علی تا صبح محشر آشنا کردی

 

ولایت زنده از نطق رسای توست یازهرا

غدیر دوم ما، خطبه‌های توست یازهرا

 

سلام ما به سوز و گریه و تاب و تبت مادر

سلام مرغ شب بر ذکر «یارب یاربت» مادر

 

سلام ما به پایان غروب دردانگیزت

سلام ما به غسل و دفن و تشییع شبت مادر

 

سلام ما به غم‌هایی که کردی از علی پنهان

سلام ما به اشک بی‌صدای زینبت مادر

 

سلام ما به آن آخر نگاه و آخرین ذکرت

که وقت دادن جان، گشت جاری بر لبت مادر

 

سلام ما سلام ما سلام ما بر آن بانو

که درس عصمت و ایمان گرفت از مکتبت مادر

 

سلام ما به فرزندان پاکت تا صف محشر

که تو خود آسمان استی و آنان کوکبت مادر

 

سلامی پاک هم‌چون آیه‌ی تطهیر از میثم

به سبطین و دو دخت و شوهر و اُمّ و أبَت، مادر

 

به هر جا رو کنم شهر و دیار توست یازهرا

دل هر شیعه تا محشر مزار توست یازهرا

 

مسافر از دریا به ساحلش می‌رفت

مجنون می‌دید لیلی با محملش می‌رفت

راهی شد از دنیا اونی که توو غم‌ها

علی رو می‌دید و غم از دلش می‌رفت

 

چه کنم چه کنم شده کار علی

شده کربلا، حجره‌ی یار علی

فاطمه بود علمدار علی

 

امشب همه خونه، ستاره بارونه

تنورمون گرم و سفره پر از نونه

بگو بدون تو، توو آشیون تو

به غیر دلتنگی دیگه چی می‌مونه

 

تو بگو تو بگو، توو دعام چی بخوام؟

دیگه دیره بخوام که بمونی برام

حداقل بذا با تو بیام 

 

عجّل وفاتی‌ها انگار اثر کردن

چه عالمی داشتیم؛ ما رو نظر کردن

می‌دیدی امّا کاش که این دو تا داداش

چجوری از مسجد، منو خبر کردن

 

تو و عزم سفر، تو و حرف فراق

من و این‌همه غم، من و این‌همه داغ

کشته خزون، بهارو تووی باغ

 

ای چراغ خانه‌ام، سوسو نزن

مرغ حقّم، ناله‌ی کوکو نزن

 

حال که دستت شکسته لااقل

چند روزی خانه را جارو نزن

 

ای جوان نیمه‌جان، پیرم نکن

زیر چادر، دست بر پهلو نزن

 

چند روزی هم اگر شد، دست بر

زخم‌های گوشه‌ی ابرو نزن

 

خواستی برخیزی از بستر بگو

یا که بر دیوار خانه، رو نزن

 

یا دگر در پیش پایم، پا نشو

یا دگر پیش علی، زانو نزن

 

خواستی برخیزی از بستر بگو

یا که بر دیوار خانه، رو نزن

 

عرش حق را قائمه‌ای

حکم عدل محکمه‌ای

وصف تو این بس که فقط

فاطمه‌ای فاطمه‌ای فاطمه‌ای

 

ای نور؛ ای نور علی نور

ای نور فوق نور

مادر! شأن تو سراسر

فی کتاب مستور

 

ای مادر بت‌شکنم

ای روح عاشق شدنم

دخیل چادرت منم تا مردنم

 

ای ولی بر هر چه ولی

اوّلین نور أزلی

عطر نامت می‌رسه با

ناد علی، ناد علی، ناد علی

 

والله! بودی تو مع‌الله

قبل ماسوی الله

بوده اسم تو سرود

رهروان این راه

 

ای رهبر نهضت ما

ای علّت عزّت ما

سایه‌ی تو بالاترین نعمت ما

 

تو محلّ معرفتی

سرّ حسن عاقبتی

دل به امرت می‌تپه یا

سیّدتی، سیّدتی، سیّدتی

 

روح صوم و صلواتی

منبع حیاتی

جان سرسپردگان

کشتی نجاتی

 

فرمان‌روای نشأتین

ای بانی ذکر «حسین»

«حسین حسین» برای ماست، شهادتین