گرچه همه رد می کنند از خود گدا را

آقا محبت کن صدا کن اسم ما را

 

من نوکر خوبی برای تو نبودم

خیلی اذیت کرده ام آقا شما را

 

کج می روم وقتی هوایم را نداری

کج می گذارم روی هم سنگ بنا را

 

بنشان هم اکنون مادرم را در عزایم

آزار دادم من تو را -صاحب عزا را-

 

پشت درم، درمانده ام، در را نبندی

از خود مرانی این گدای خرده پا را

 

بی آبرویی آمده؛ ای آبرو دار

بی وقت آمد، آمده وقت مدارا

 

اول گرفتی دست های خالیم را

آخر پذیرفتی مَنِ یک لاقبا را

 

چشمی که گریه می کند دارو ندارد

درمان نکن این عاشق درد آشنا را

 

یکبار شد چشم انتظارت را نبخشی؟...

وقتی به لب دارد نوای کربلا را

 

محض گل روی ابوفاضل عوض کن

حال و هوای نوکر سر به هوا را

****

زهرا کنار علقمه؛ پهلو گرفته

چون دیده دریا و دو تا دست جدا را

 

ای کاش می شد از تن او در بیارند

آرام، تیر و آهن و سرنیزه ها را

 

مشکی که پاره بود را بردند خیمه

گفتند این هم مشک و این آب گوارا



مطالب مرتبط

دوست داری در زدن های مرا
دوست داری در زدن های مرا

شنبه, 27 فروردین 1401

پخش
سلام من به مدینه
سلام من به مدینه

شنبه, 11 دی 1400

پخش
بیا نگار آشنا
بیا نگار آشنا

شنبه, 08 مرداد 1401

پخش