روا شد پس از فاطمه آرزوها
شده بسته لبهاى آن یاوه گوها
به کورى چشمان بى چشم و روها
صدا زد پیمبر «فداها ابوها»
"صدا زد که بابا به قربان زهرا"
سلام ودرود خدا بر خدیجه
کس بى کسى پیمبر خدیجه
به دامانش آورده کوثر خدیجه
همه ابتر و گشته مادر خدیجه
"شده خوش به لبهاى خندان زهرا"
به ما داده ارث خروشانی اش را
گرفتیم درس رجزخوانى اش را
سپرده به ما موج طوفانی اش را
ببینید ، قاسم سلیمانى اش را
"که هستیم ما نسل سلمان زهرا"
همین عشق را ادعا می کنیم اش
فقیرانه ما التجا می کنیم اش
همه جان خودرا فدا می کنیم اش
چه خوب است مادر صدا می کنیم اش
"نخوردیم جز آب و جز نان زهرا"
دعا میکنیم و اجابت گرفتیم
در خانه او اقامت گرفتیم
براى قیامت ضمانت گرفتیم
حدیث کسا خواندو حاجت گرفتیم
"به آمین و لطف فراوان زهرا"
به جز مهر زهرا ثوابی نداریم
به جز فاطمه ما جوابی نداریم
شب اول قبر عذابی نداریم
ز حشر و حساب اضطرابی نداریم
"قیامت بگیریم دامان زهرا "
غم از ما گرفته اگر غم خریده
بد و خوب را نیز ، درهم خریده
همه هرچه هستیم باهم خریده
برای حسین و محرم خریده
"به قربان فرزند عطشان زهرا"
قسم بر حسین بدون سپاهش
به لب تشنه گوشه قتلگاهش
قسم به بنیَّ بنیَّ به آهش
به خون گریه زینب بى پناهش
"بمیریم از داغ طفلان زهرا"