لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
نور تو تا رسید به بام دیار عرش
نور تو تا رسید به بام دیار عرش

یک‌شنبه، 25 دی 1401 - حاج منصور ارضی - حسینیه صنف لباس فروشان | 20 دی | 1401 مدت زمان:09:49

دانلود مداحی ها و نوحه های حاج منصور ارضی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

نور تو تا رسید به بام دیار عرش

خورشید را نشاند به روی مدار عرش

.

در ” فاطمه ” جمال خدا دیده می شود

آئینه ی نبی شده آئینه‌ دار عرش

.

ذکر تو شغل دائمی جبرئیل هاست

تسبیح نام ” فاطمه جان ” است ، کار عرش

.

نه حضرت رسول .. ، نه حیدر .. ، برای تو

” لولاک ” را نوشته خداوندگارِ عرش

.

با ربّنای تو دو ستون آفریده تا

از این طریق حفظ شود ساختار عرش

.

جانم به میوه ای که بود باب میل تو

آن میوه ای که نام گرفته : ” انار عرش

.

گفتند : انبیای خدا هم پیاده اند

آن دم که روز حشر تویی تک سوار عرش

.

ما را به سقف ” قصر بهشتی ” نیاز نیست

کافی است چادر تو شود سایه‌ سار عرش

.

بعد از هجوم کوچه خدا حکم کرده است

دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش

.

در گوشه ی بهشت ، تنور تو روشن است

مشغول طبخ نان شده ای ، ” خانه ‌دار ” عرش

.

شکر خدا به دست تو ظرف غذای ماست

شکر خدا که نان تو در سفره های ماست

.

روح تو خلق شد،قلمی ” هَلْ أَتَا ” نوشت

دستت بلند شد ، ملکی ربَنا نوشت

.

” پرده نشین آل نبی ” .. ، لوح کردگار

قرب تو را برابر قرب خدا نوشت

.

تنها سه آیه سهم تو از قصّه ی خداست

امّا چقدر شرح بر این ماجرا نوشت

.

معراج ، ابتدای رسیدن به فیضِ توست

این را رسول ، سردر غار حرا نوشت

.

عیسی اگر که کور شفا داده .. ، با یقین

بالای نسخه ذکر شریف تو را نوشت

.

ذرّیه ی تو را که خدا پادشاه خواند

ذرّیه ی مرا همه از دَم گدا نوشت

.

حالِ تو را مدیح ” علی ” خوب می کند

باید به خاطر دلت از مرتضی نوشت

.

ذکر تو شیعیان تو را پایِبند کرد

ما را علی علیِ تو از جا بلند کرد

.

دروازه ی بهشت غلام در علی است

افلاک تشنه ی نم چشم تر علی است

.

راز نهان خلقت این خاک ” مرتضی ” است

سرّ تمام کون و مکان در بر علی است

.

دستی بلندتر ز یدالله دیده ای ؟!

بالاتر از تمامی سرها سر علی است

.

در صدر شاهکار رشادت هنوز هم

فتح الفتوح معرکه ی خیبر علی است

.

امّا پناه حیدر کرار ” فاطمه ” است

بانوی آب و آینه ها ، سنگر علی است

.

با بودنش به جوشن جنگی نیاز نیست

جوشن کبیر او زره ی پیکر علی است

.

عمری برای عمر کمش گریه می کنیم

هجده بهار ، نه نفسش ، همسر علی است

.

این یاس را چگونه عدو زیر پا فشرد !

این لاله ی کبود ، گل پرپر علی است

.

در گر گرفت .. ، میخ کج از شرم سرخ شد

پی برده بود بال و پر دلبر علی است

.

او باغ لاله کاشت .. ، بگو وای مادرم

او بار شیشه داشت .. ، بگو وای مادرم