حالا اونکه دست به دیـواره منـم

اونکـه درد داره و بیداره منـم

دستم از خجالتت بر نیومد

این وسـط اونکـه بدهـکاره منـم

 

یادمـه چطـور به خونـم سر زدن

دستشون پـر بـود و با پا در زدن

چهار نفـر روی سرم ریختـه بـودن

ولی زهرامـو چهل نفـر زدن



مطالب مرتبط