روزم سیاه شده مثه شام عزا
کسی نیومده منم و بچهها
نماز آخره که میخونیم برات
أللهمَّ لَانَعلَمُ مِنها إلّا خیرا
دیدی چجوری زهرامو کشتن، آه از دنیا
منخونهخرابمیشمبااینغم، برگرد زهرا
آی دنیا؛ میبینی؛ دنیام از دستم رفت
زانوهام؛ بیجونه؛ زهرام از دستم رفت
مگه قرار نبود بمونی پیش ما
خوشیِ حیدرو نمیخوان خیلیا
برا همین سه بار زدنت بیهوا
زخمایی رو که پنهون میکردی دیدم زهرا
خیلیبهتوزحمتدادمخیلی، نهسال؛ اما
أللهمَّ لَانَعلَمُ مِنها إلّا خیرا
تنهای تنهام و مأوام از دستم رفت
چشمام تار میبینه؛ زهرام از دستم رفت