نه تمنای خود، بیان داریم
نه دگر فکر آب و نان داریم
شکر خالق، همینکه عرضِ سلام
محضرِ صاحب الزمان داریم
لحظه ای بین غم رها نشدیم
بس که مولای مهربان داریم
مرگ نزدیک و غافلیم از آن
چقدر ما مگر زمان داریم؟!
سر به زیر از خجالتیم اما
چشم بر لطف آسمان داریم
داغ دیدند همسران شهید
تا که امنیت و امان داریم
شد پریشان وجود و خاطرشان
اگر آرامشِ روان داریم
روضهخانه، بهشت نوکرهاست
جا در این بیت و آستان داریم
روز و شب از فراق کرب و بلا
ذکر مولا حسین جان داریم
گرمی داغ اوست در دل ما
از غمش بین دل، نشان داریم
یاد دست گره گشای حسین
گله از دست ساربان داریم