غریبه آهای آقایی که دور از مایی
حزینه میدونم دل تو از بیوفایی
میدونم دلتو خونه از این بیحرمتیها
میدونم آقاجون ناراحتی از این بدی ها
آخ اهانت میکنن به ظهور و غیبت و
هتک حرمت میکنن به بابات به جدتو
“واویلا، از غم غربت اولاد زهرا”
پر آهی2 ، آقاجون ءاجرکالله یا مهدی
الهی2 ، بمیرم غرق مصیبت و دردی
بمیرم واسهی جد تو و قصه و غمهاش
نقیام چون علی بستن طناب بهدور دستاش
تو کوچه میکشیدن ، حضرتو با بغض و کین
هی بهش میخندیدن ، تا میخورد روی زمین
“واویلا، از غم غربت اولاد زهرا”
خمیده2 ،قامتش از غم و دلش کبابه
کی دیده2 ، ببرن آقا رو بزم شرابه
از چشاش میریزه بارون اشکش هرروز و هرشب
تو دلش میگه که عمتی المظلومه زینب
میگه پیش خودش ، زینبو بزم شراب
میپرسه از خودش ، عمهمو مرد خراب
“واویلا، از غم غربت اولاد زهرا”