لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم

چهار‌شنبه، 05 بهمن 1401 - حاج محمد رضا طاهری - مکتب الزهرا | 4 بهمن | 1401 مدت زمان:14:54

دانلود مداحی ها و نوحه های حاج محمد رضا طاهری با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

بگذار کمی عرض ارادت بنویسم

دور از تو و با نیت غربت بنویسم

سجاده ی شب پهن شده، حیّ علی شعر

بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم

بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر

یا هادی، یا هادیِ امت بنویسم

شاید که چنان رود سر راه بیایم

بر صفحه ی صحرای جنون خط بنویسم

مقصود من از یا من ارجوه رجب ها

غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟

با ذره ای از مهر تو، ای چشمه ی خورشید

از نور تو، تا روز قیامت بنویسم

با این همه آلودگی، ای آیۀ تطهیر

از سوره ی انفاق و کرامت بنویسم

برداشته باد از رخ تو پرده و من نیز

بی پرده برای تو روایت بنویسم

شیر آمده از پرده برون با نفس تو

تا من هم از این رتبۀ خلقت بنویسم

تو ضامن شیر و پدرت ضامن آهوست

حق دل من نیست که حسرت بنویسم

من شاعر چشم توام، المنّة لله

پس می شود از روی بصیرت بنویسم

هر لحظه بر افروختم از داغ، چو لاله

هر آینه از درد به حیرت بنویسم

از غفلت ما بوده که شاهین شده کرکس

پس با قلم شرم ز غفلت بنویسم

از سنگ زدن بر دل آیینه بگویم

از سوختن پرده ی حُرمت بنویسم

دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز

چیزی اگر از حدّ جسارت بنویسم

من آمده ام نقطه سر خط بنویسم

از جامعه، از شرح زیارت بنویسم

اندیشۀ من شاخۀ خشکی ست بیا تا

با بارشت از میوۀ علمت بنویسم

ای مهبط وحی! ای نفست معدن رحمت

بگذار که از چشمه ی حکمت بنویسم

حالا که تویی راه رسیدن به خداوند

این قافیه را نیز هدایت بنویسم

آه! ای دهمین ذکر مجیبّ الدعواتم

مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم

حالا که نوشتند: و کُنتم شفعایی

بگذار از اسباب شفاعت بنویسم

از خون گلویی که به قنداقه نشسته

از دست قلم گشته ی غیرت بنویسم

من آمده ام نقطه سر خط بنویسم

از مردمِ نامرد شکایت بنویسم

از حمله ی بر خانه ات، از بام بگویم

از بستنِ دستِ علویت بنویسم

از زهر جگر سوز نوشتم، که بسوزم

از تشنگی ات وقت شهادت بنویسم

از رفتن با پای پیاده پی مرکب

از ماندن در هُرم حرارت بنویسم

شب بزم شراب، آیه تطهیر، تعارف

باید چقدر ذکر مصیبت بنویسم

امشب چقدر سامره نزدیک به شام است

کوتاه شده است فاصله راحت بنویسم

از روی سرِ بر سر نی روضه بخوانم

از خط کبودیِ اسارت بنویسم

هشتاد زن و بچۀ در سلسله بسته

هر سلسله را غرق جراحت بنویسم

سخت است سه ساله وسط بزم پیاله

سخت است که از چشم حقارت بنویسم

یک بار دگر نقطه سر خط بنویسم

بر منتقمش نامۀ دعوت بنویسم