ای دل دیوانه امشب پر بزن
پر به سوی خانه دلبر بزن
در بزن هی در بزن هی در بزن
در بنام حضرت حیدر بزن
رازق روزی اشک ما علی ست
ذکر استغفار ما یک یا علیست
من کیم آلوده ای غرق گناه
رفته ام یک عمر راهی اشتباه
آه.. از این دل امان از این نگاه
کوه عصیان مرا کن قد کاه
رحمکن بدجور ذلت میکشم
از علی دارم خجالت میکشم
دوستی ها کرده ام با دشمنم
ان که بر شیطان وفا کرده منم
بوی معصیت گرفته این تنم
باز اما دم ز مولا میزنم
گرچه از اعمال خود رنجیده ام
با همین چشمم نجف را دیده ام
آنقدر که ظلم کردم بر خودم
ریختم آلودگی ها در خودم
خیر تو بودی ولیکن شر خودم
نیستم منناامید،اخر خودم...
گرچه با غفلت تورا آزرده ام
نان خورجین علی را خورده ام
ابتدا تا انتها گفتم علی
با ملایک یکصدا گفتم علی
در نماز و در دعا گفتم علی
سالها من به خدا گفتم علی!
یا امین الله یا شمس العرب
یک نجف روزی من کن در رجب
از ازل تاب و تب من کربلاست
ذکرخیر بر لب من کربلاست
مکتب من مذهب من کربلاست
آرزوی امشب من کربلاست
تو دعایم کن گرفتارم حسین
من هوای کربلا دارم حسین
ای اسیر غصه های بیشمار
ای بروی صورتت گرد و غبار
تو تک و تنها و دشمن سی هزار
دور تا دور خیامت نیزه زار
داد بیداد از غمت ای شاه دین
از روی مرکب چه بد خوردی زمین
بعد از آنی که بسویت تیر رفت
بعد از آنکه برتنت شمشیر رفت
شمر زود آمد به مقتل دیر رفت
مانده ام من از چه با تاخیر رفت
چکمه اش با پیکرت برخورد کرد
استخوان سینه ات را خورد کرد
میبُرید و میبرید و میبرید
میکشید و میکشید و میکشید
خنجرش را خواهرت از دور دید
وا حسینا گفت و به سویت دوید
ای تن بی سر تو کم پرپر بزن
پیش زینب دست و پا کمتر بزن
خیز از جا خواهرت در غربت است
گوش کن این طبل طبل غارت است
لحظه های سخت آل عصمت است
محرم من خیمه بی امنیت است
خیز و غم از خاطر زنها ببر
دخترانت را ازین صحرا ببر