لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
رفت از دل فردوس هزاران قلم آورد
رفت از دل فردوس هزاران قلم آورد

یک‌شنبه، 09 بهمن 1401 - حاج محمود کریمی - رایه العباس | 22 دی | 1401 مدت زمان:10:14

دانلود مداحی ها و نوحه های حاج محمود کریمی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

رفت از دل فردوس، هزاران قلم آورد

اندازه‌ی آفاق، ورق روی هم آورد

 

می‌خواست که جبریل، کمی از تو نویسد

جایی که خدا، نام تو را محترم آورد

 

صدبار تراشید درختان جهان را

صدبار نوشت از تو و صدبار کم آورد

 

تو بودی و دستان خدا، ملک و ملک را

محض گل نورانی تو از عدم آورد

 

ماهیچ نبودیم؛ ولی مادری‌ات بود

در هیچ نظر کرد و مرا در رقم آورد

 

این جلوه‌ی پرجذبه برافلاک، مبارک

مهمان خدا آمده برخاک، مبارک

 

جبریل نوشت اوّل دفتر که علی کیست

پرسید مکرّر و مکرّر که علی کیست

 

یک عمر به معراج به هرجا که توان داشت

هی رفت و نفهمید در آخر که علی کیست

 

تا گفت از اوصاف علی، پیش رسولان

بشنید فقط پرسش دیگر که علی کیست

 

برداشت قلم را و خدا وحی به او کرد

یعنی که تو را نیست مقدّر که علی کیست

 

فهمید فقط فاطمه، معنای علی را

فهمید فقط فهم پیمبر که علی کیست

 

هرکس که علی گفت از امداد علی گفت

با فاطمه یک عمر، فقط ناد علی گفت

 

حق داد به آغوش خدیجه، دو جهان را

گفتم دوجهان؛ لال شوم برتر از آن را

 

عالم نشنید از لب احمد، لب مولا

جز فاطمه‌جان، فاطمه‌جان، فاطمه‌جان را

 

پلکت، ضربانت، تپشت، نام علی گفت

وقتی که پدر گفت به گوش تو اذان را

 

ای رشته‌ی خورشید، نخی از ملکوتت

ای جاذبه‌ی عمق جهان از جبروتت

 

تسبیح گرفتی و زمین دید خدا را

گفتی علی و دید زمان، زنگ سکوتت

 

تا که بچکد از سر انگشت تو فیضی

یک‌ عمر نشسته است علی، پای قنوتت

 

هرجا که تو هستی، همه‌اش باغ بهشت است

سوگند که دل‌هاست فقط جای هبوطت

 

عشق ازلی هست اگر هست؛ حجابت

پر جلوه‌تر از پرده‌ی کعبه‌ست؛ حجابت

 

تو آمدی؛ آزاد شدن را بنویسم

تا سروری گل به چمن را بنویسم

 

بازیچه شدن، هرزه شدن، هیچ‌شدن مرد

توآمدی؛ آزادی زن را بنویسم

 

تا دور شود زندگی از این‌همه آفات

تاحرف جدایی غدغن را بنویسم

 

تو آمده‌ای؛ برسر یک سفره نشینیم

تا خانه، مساوی وطن را بنویسم

 

بخشندگی‌ات را به تبارت برسانی

تا این‌که کریمی حسن را بنویسم

 

با خط تو باید بنویسیم که زن کیست

این شأن ولی جای دگر مطمئناً نیست

 

سوگند به شمع وشب و پروانه، به زهرا

سوگند به گل‌خانه، به ریحانه، به زهرا

 

هرکس که نمک‌خورده‌ی زهرا و علی شد

هرگز نرود بر در بیگانه؛ به زهرا

 

این خاک پر از یاس، پر از لاله‌ی سرخ است

این خاک ندارد غم ویرانه؛ به زهرا

 

ویرانه اگر هست، فقط خانه‌ی خصم است

مائیم همین همّت مردانه؛ به زهرا

 

این خاک حرام است به غیرش؛ حرم ماست

مائیم همه، مردم یک خانه؛ به زهرا

 

این خاک، سراسر همه تسبیح حسین است

سوگند که ایران، همه بین‌الحرمین است