دل‌خون‌تر از ابر و طوفان

غمگین‌تر از باد و باران

مانده به راه برادر

تنهاترین چشم گریان

 

آه ای سفر کرده، بازآ

بازآ و بنگر دوباره

این مرگ تدریجی من

جان‌دادن بی‌شماره

 

من زینبم، زینبم من

از غصّه، جان‌برلبم من

 

آهش که در سینه مانده

جانش که بر لب رسیده

نقش دلش شد عزای

یک بانوی قدخمیده

 

رفتی، ندیدی که زینب

در کوچه‌ها دربه‌در شد

در موج نامحرمان بود

با قاتلت همسفر شد 

 

یادم نرفته نوایت

دل از من و نیزه‌ها برد

افتاد در پیش طفلت

سنگی که کنج لبت خورد

 

یادم نرفته که عبّاس

در اضطرابم نیامد

من ماندم و ناقه‌ی غم

امّا رکابم نیامد



مطالب مرتبط

خونمون این طرفه
خونمون این طرفه

پنج شنبه, 03 بهمن 1398

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش
دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش