خبر آوردن خبرتو برام آوردن سپرتو
یل رشیدم بیا ببین این حال و روز مادرتو
شب و روزام پره آهه // روضه خونت تو مدینم
چی شدن چشمای ماهت // داره تیر می کشه سینم
شنیدم دستاتو که بریدن فرقتو هم دریدن
شنیدن کی میشه مثل دیدن
وای از دل زینب
علمدار پسر رشیدم اباالفضل
شبیه دست قلم تو رو زمین افتاد علم تو
مشک پر آب و سوز عطش اهل حرم هَمّ و غم تو
فکرت این بود برسونی // به حرم مشک پر آبو
تا ببینی گل خنده // رو لب طفل رباب و ...
شنیدم وعده کردی به خیمه بر میگردی به خیمه
علقمه روتو کردی به خیمه
وای از دل زینب
علمدار پسر رشیدم اباالفضل