به روی دل، غم و داغ تورا گذاشته ام
به روی شانه ی خود کربلا گذاشته ام
برای آنکه مرا غُصه ی تو پیر کند
روی تمام جوانیم پا گذاشته ام
برای آنکه بگویم هنوز فکر توام
ببین که پیرهنت را کجا گذاشته ام
شکسته تر شده این دل،دله بدون حسین
شکسته تر شده هرچه دوا گذاشته ام
اگر بناست ببینی مرا بیا گودال
گه خویش را لب گودال جا گذاشته ام
هنوز خون گلوی تو رنگ موی من است
گمان مبر که به مویم حنا گذاشته ام
نشد اگرچه تنت را کفن کنم اما
هنوز هم کفنت را سوا گذاشته ام