مثل یک خنجر گران به گلو

داغش آورده است جان به گلو

 

کنج زندان چه می کند خورشید

بند بر پا و ریسمان به گلو

 

اشک مظلومی‌اش، عیان بر رخ

بغض تنهایی‌اش، نهان به گلو

 

گوئیا ارث هر ابالحسن است

خار در چشم و استخوان به گلو

 

غل و زنجیر جامعه یعنی

دست‌ها بسته همزمان به گلو

 

با که گویم که تازیانه زدند

به جبین، لب و دهان به گلو

 

بوسه می زد زمین به زخم پا

گریه می کرد آسمان به گلو

 

دم آخر به نینوا رو کرد

داشت مانند نی، فغان به گلو

 

می‌رود اسب، خون‌فشان به حرم

می‌رسد شعر نوحه‌خوان به گلو

 

باز می‌دید با سنان زده‌اند

شمر بر پهلو و سنان به گلو

 

زیر باران، کعب‌نی زیباست

بوسه‌ی قامتی کمان به گلو

 

شرح این غصه را تمامی نیست

روضه‌ها مانده همچنان به گلو



مطالب مرتبط

دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
خونمون این طرفه
خونمون این طرفه

پنج شنبه, 03 بهمن 1398

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش