به روی خاک غربت، اسیر و بی پر و بال
امام ما میونِ، یه گوشهی سیاه چال
نگاه بیکسیشو ، به آسمونا میدوخت
همش میون زندون، کتک میخورد و میسوخت
تنش زخمیِ زنجیره خدایا
همش از حال داره میره خدایا
«غریب آقا، غریب آقا، غریب آقا»
آتیش گرفته قلبِ، غریب و آشنا هم
برا همه دعا کرد، برا نگهبونا هم
به زیر دست و پا گفت؛ میون اون همه غم:
به شیعههام بگید که، هنوز به یادتونم
برای موندنش دیره خدایا
همش از حال داره میره خدایا
«غریب آقا، غریب آقا، غریب آقا»
از این عزا میسوزه، دل همه ملائک
امام ما غریبه، بگید به ابن شاهک
بگید تن نحیفش، اسیر درد و رنجه
دل خدا شکسته، از این همه شکنجه
چقد زندون نفسگیره خدایا
همش از حال داره میره خدایا
«غریب آقا، غریب آقا، غریب آقا»