در بیابان جهان دریای دنیا آمده
ای خلایق ، صاحب دینا به دنیا آمده
.
هیچ مخلوقی نبود و نور او تابنده بود
در ازل او خلق شد حالا به دنیا آمده
.
او که بر بالای طاق عرش جایش خوب بود
پس یقین دارم برای ما به دنیا آمده
.
پیش از آنی که بیاید عاشقانش را خرید
از همان اول چنین آقا به دنیا آمده
.
زود بشتابید ای بیچارگان ، درماندگان
چون که امشب شافع فردا به دنیا آمده
.
جبرئیل امشب به پرّ و بال فطرس رشک بدرد
چون شنیده کودک زهرا به دنیا آمده
.
در شب میلاد اشک از چشم هایم جاری است
سوم شعبان شد ؛ عاشورا به دنیا آمده
.
قصه ی زیبای عشق و عاشقی آغاز شد
تا حسین آمد در رحمت به عالم باز شد
.
عشق را در ذیل چشمان تو معنا کرده ام
هرچه غیر از نام تو گفتند حاشا کرده ام
.
بی تو شیرینی دنیا نزد من بی مزه است
من که کام خویش را با تربتت وا کرده ام
.
در پی ات بوده شنیدم در دلم داری حرم
خوش به حالم دوست را در خانه پیدا کرده ام
.
تو مرا با عاشقان روسپیدت می خری
گرچه می دانی که خود را بینشان جا کرده ام
.
هر که می پرسد ز من روزی چطوری پیرمرد ؟
زود می گویم که قامت پیش تو تا کرده ام
.
بین خیل عاشقان تو شهیدش برتر است
بر در این خانه گیسویم سپیدش بهتر است
.
برکه ای بودم دلم را جلوه ی مهتاب برد
سجده ام را فکر ابروی تو در محراب برد
.
بگذر از من بی وضو گاهی صدایت کرده ام
مستی نامت چنین از خاطرم آداب برد
.
رحمت بی انتها هستی و کشتی نجات
دلبرا دل از گنهکاران همین القاب برد
.
خواب دیدم بوسه ای می گیرم از شش گوشه ات
ای ضریح عشق رویایت ز چشمم خواب برد
.
گریه کردم تا که نامت را شنیدم یا حسین
آنقدر که نامه ی اعمال من را آب برد
.
در صف دوزخ به هم مردم نشانم می دهند
دیدی آخر دست نوکر را گرفت ارباب برد
.
تو به قدر عالمی پیمانه داری یا حسین
تو چه کردی این همه دیوانه داری یا حسین