سرم چه قابل خاک تو سر کجا تو کجا؟
گهـر بـه پـات بریزم گهر کجا تو کجا؟
تو آفتـاب جهـانی قمـر کجـا تو کجا؟
فراتر از بشـر استـی بشر کجا تو کجا؟
تـو سـرو بـاغ هـدایت حدیقۀ یاسی
تو یک حسین ز پا تا به سر تو عبّاسی
****
قیام توست قیامت، قیـامتت نازم
مرام توست کرامت، کرامتت نازم
پیِ امــامِ امامت، امــامتت نازم
به هر دلیت اقامت، اقامتت نازم
!چراغ و چشم ولایت گل و گلاب علی
!مـه دو فاطمـه، بیـن دو آفتاب علی
تو خیل هاشمیان را ستارۀ سحـری
تو آفتاب جهانی، که گفته تو قمری
علیـت بـاب و عزیــز دل پیـامبری
به مرتضی پسری و به عالمی پدری
چنـان ز کـام تو آب حیات میجوشد
که خضر از لب خشکت گلاب مینوشد
****
تـو مـاه امّبنینـی، بنیـن به قربانت
تمام خلـق زمـان و زمین به قربانت
ملک، بشر ز یسار و یمین به قربانت
تمام هستـیِ هستآفرین به قربانت
ز دستهـای تو گلبوسۀ علی روید
همان سزد که ولی اللّهت ولی گوید
مـزار تــوست چــراغ دل مسلمــانها
به حضــرتت متــوسل شوند سلمـانها
کم است اگر چه شود خاک زائرت جانها
مقــام تـوست فراتــر ز وهــم انسانها
جلالت تو کجا ما کجا؟ «بنفسی انت»
امـام گفت تو را «یا اخا بنفسی انت»