میون شور و احساس با چشمای پر الماس
میخونم تا قیامت: أنا مجنون العبّاس
کسیکه یاری مثل تو داره، بیاره
یه سر زلفتو، تموم عالم نداره
من، مست گل یاسم؛ سراپا احساسم
دیوونهام دیوونهام، دیوونهی عبّاسم
خدا یکی؛ حسین یکی؛ اباالفضل یکی
عجب از چشم مستت! عجب از تیغ و دستت!
خدا میگه همیشه، بنازم ناز شستت
به سلاطین، تویی شاه؛ تویی تو غیرتالله
تو که با دیدن تو، میگه زینب: ماشاالله
هرکسی هرحرفی دلش میخواد بزنه
جواب اون عاقلای بیدل با منه
من، خنده به لب دارم؛ عاشقیه کارم
فدائیام فدائیام، فدای علمدارم
خدا یکی؛ حسین یکی؛ اباالفضل یکی
عجب از طرّهی موت! عجب از دام گیسوت!
عجب از تیغ ابروت! عجب از زور بازوت!
برام عشقت، نمازه؛ با تو، دل بینیازه
من کیام؟! وقت محشر به تو زهرا مینازه
بذا دلم رو دلبر خوبا ببره
اگه هزارسال بیتو بمونم، ضرره
منی که دل رو دست تو دادم همیشه
بی ابوفاضل، زندگیکردن نمیشه
اون، خدایی یه مهتابه؛ دلی داره بیتابه
دلدادهی دلدادهی خواهرش و اربابه
خدا یکی؛ حسین یکی؛ اباالفضل یکی