رو زده یوسف به صفای روی تو
رو زده مستی به لب سبوی تو
رو زده تسنیم به آب جوی تو
رو زده فردوس به عطر و بوی تو
رو زده شیران به سگان کوی تو
وصف کمال تو کجا و من کجا
نبی مؤتمن کجا، یمن کجا
حرف تویی؛ عشق تو اشرف الحرف
باطن دینی؛ از قلوب لو کشف
دُرّ نجف تو هستی و نجف، صدف
به زیر بیرق تو، خلق ما تلف
جلوهی تو، فروغ شمسهی نجف
ای که تویی به آلکبریا کفیل
ماندهی در راه من هستم؛ الدخیل
جان ز جهان میبرد آذرخش تو
زهرهی ابلیس درد، درفش تو
رستم و رخش، خاک پای رخش تو
فدای جایپای تاجبخش تو
نقش مکمّل حسین، نقش تو
قضا شود شبی که با تو سر شود
شبی که بیسحر شود، قدر شود
به قدر خود، حساب کن کم مرا
مگیر چشمههای زمزم مرا
خلاص کن از اینکه هستمه مرا
گره زده دخیل محکم مرا
خیال وصل تو که عالم مرا
به یک نخ عبات وصل میکند
به خاک کربلات وصل میکند