چه شرابی چه سبویی چه گلاب و عطر و بویی
همه مست از ماه رویی همه میگن چه عمویی
مست عباسم و از گفته ی خود دل شادم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
یا اباالفضل سنه قربان
یا اباالفضل سنه قربان
میاد آخر منتقم با ذوالفقار حضرت مولا
می سپاره اون دوتارو به دو دست حضرت سقا
و به آتش بکشد آن دو نفر را حتماً
و ببینیم همه خنده ی زهرا حتماً
العجل یا حجه الله العجل یا حجه الله