گاه شد مظهر خدا و گاه شد مظهر علی
من علی را در خدا دیدم ، خدا را در علی
.
روز اول از خودش یک نور واحد خلق کرد
نیم آن شد مصطفی و نیمه ی دیگر علی
.
این سر قرآن علی و آن سر قرآن علی
حق کتابی را فرستاده است سر تا سر علی
.
می نویسم از ازل ظاهر علی باطن علی
می نویسم تا ابد اول علی آخر علی
.
ظاهرش این بود در معراج ، الله و رسول
بود اما باطناً ، الله ، پیغمبر ، علی
.
او خودش جای خودش ، نامش چنان مشکل گشاست
که شفاعت می کند فردای محشر هر علی
.
یا ابا آدم ! ابا شبّر ! ابا زینب ! علی !
همسر زهرا على ، داماد پیغمبر علی
.
شهریار و شهسوار و بنده ی پروردگار
حضرت دلدل سوار و خواجه ی قنبر علی
.
انبیا دست توسل بر عبایش داشتند
انبیا هرچند بالایند ، بالاتر علی
.
گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف
می دمد خورشید از چاک گریبان نجف
.
سفره ی مولاست گر پهن است هر جا سفره ای
عرش هم باشیم اگر ، هستیم مهمان نجف
.
دورتا دور حرم زوزه کشیدن کار ماست
می شود نوح نبی وقتی نگهبان نجف
.
آرزوی دیدن جنت نکردم هیچ وقت
من خوشم با دیدن ریگ بیابان نجف
.
نیست مدیون کسی الا علی و فاطمه
هر کسی که رفت زیر دین ایوان نجف
.
به قنوت ما نمی آید عقیق هیچ جا
می خرم انگشتر از ملک سلیمان نجف
.
ما سر و جانی بدهکار بتول و حیدریم
سر به قربان مدینه ، جان به قربان نجف
.
رزق آب و نان ما دست حسین است و علی
سال ها خوردیم آب کربلا ، نان نجف
.
نیمه ی ماه رجب از راه دارد می رسد
کربلای ما چه شد ؟ دستم به دامان نجف