آتش نشسته بر جگرم وای مادرم
خون می چکد ز چشم ترم وای مادرم
از بس که بال بال زده ام از شرار زهر
خواهر شکسته بال و پرم وای مادرم
موی سیاه بر سرم از غم نمانده است
خاک عزا نشسته سرم وای مادرم
آه ای اجل با که بلایای کوچه ها
آمد دوباره در نظرم وای مادرم
قدم نمی رسید برایش سپر شوم
او شد به چادرش سپرم وای مادرم
از آن زمان که شانه من شد عصای او
دردی نشسته بر کمرم وای مادرم