آرام میگیرد دلم در بارگاهت
ای مشهد تو جان پناه اهل عالم
میراث تو نور است در دلهای عاشق
ای وارث عیسی و ابراهیم و آدم
میآیم به سوی تو قدم، قدم
میبارم در آسمانی حرم
دلتنگم به اسم تو قسم
دلتنگم به شوق تو هواییام
میدانم که با شما خداییام
میدانی امام رضاییام
هربار سویت پرکشیدم از سر شوق
اذن دخولم را میان راه خواندم
تکرار میکرد، آسمان همراه با من
کنج حرم، وقتی امینالله خواندم
آرامش عشقی، امید عاشقانی
شمسالشموسی، آسمان قلب مایی
آقای من هرکس در این دنیا غریب است
هرگز ندارد بهتر از تو آشنایی
در صحن آزادی رهایم کردی از خود
در صحن گوهرشاد خود را یافتم باز
دستم دخیل پنجره فولاد بودُ
دل با کبوترهای گنبد گرم پرواز
میآیم به سوی تو قدم، قدم
میبارم در آسمانی حرم
دلتنگم به اسم تو قسم
دلتنگم به شوق تو هواییام
میدانم که با شما خداییام
میدانی امام رضاییام