کشکول من شکسته در این کوچهها خدا
دستی بکش به روی سر این گدا..، خدا
هربار در زدم تو جوابم نکردهای
هربار گفتهای که بیا..، باوفا خدا
از بس گناه کردهام این چشمه خُشک شد
اشکی برای توبه نمانده است یا خدا
اوج کمالِ سجده همین سربهزیری است
خیری ندیده بندهی سربههوا..، خدا
گاهی صلاحِ طفل به تنبیه گشتن است
پس مرحمت نما و ادب کن مرا خدا
این بال، بال نیست، وبالِ پریدن است
وقتی سحر مرا نرساندهست تا خدا
ممنون که باز تا رمضان زنده ماندهایم
فرصت شدهست تا بزنیمت صدا خدا
درهم بخر..، سوا نکنی جانِ فاطمه
درهم بخر..، به حُرمت خیرالنساء ..، خدا
گرچه کسی ضمانتمان را نمیکند
امّا هنوز هست خراسان ما..، خدا
در صحن انقلاب دلم منقلب شده
تا گفته ام: به حقِّ امامِ رضا خدا
هرگاه کار بندگیام لنگ میشود
انّی اعوذ بالحرم کربلا..، خدا
ما را "حسین" لطف نمود و دُرُست کرد
ما را حسینِ فاطمه کردهست باخدا
در ظاهر است ذکر لب ما؛ حسین حسین
در باطن است ذکر لب ما؛ خدا خدا
این روزها که تشنه ترم یاد میکنم
کام عطش کشیدهی ارباب را خدا
️
لب تشنه بود و رفت به گودال..، آه..، آه
دارد صدای شمر می آید ز قتلگاه