خدا حقیقت نور است و مظهرش زهراست
نبی عصارهی قرآن و کوثرش زهراست
من از کتاب ولایت جز این نمیدانم
که این کتاب، هم اوّل هم آخرش زهراست
خدا به خلقت پیغمبر افتخار کند
نبی است مفتخر از اینکه دخترش زهراست
نبی تمامی توحید را در او دیده
علی، جمال خداوندمنظرش زهراست
حسین گفـت: به نزد ستمگران هرگز
ذلیل نیست عزیزی که مادرش زهراست
به هر فلک که گذر کرد خواجهی لولاک
به چشم فاطمهبین دید، محورش زهراست
خوش آن بهشت که با بوی او معطّر شد
خوش آن فرشته که ذکر مکرّرش زهراست
اگر ز آیهی تطهیر پیکری سازند
خدا گواست که روح مطهّرش زهراست
وجود خواجهی لولاک، نخل توحیدی است
که ریشه و تنه و شاخه و برش زهراست
ز فضّه گر سخنی نشنوید غیر از وحی
بعید نیست به قرآن که رهبرش زهراست
علی ندیده عبادت نمیکند حق را
شناخته است خدا را که مظهرش زهراست
چگونه نور نگیرد بشر ز اسلامش؟
نبی که دختر اسلامپرورش زهراست
پیمبری که مکرّر به حضرتش صلوات
یقین کنید که ذکر مکرّرش زهراست
چنانکه احمد و حیدر به شیعه، دو پدرند
مسلّم است دگر، شیعه مادرش زهراست
مقام و عزّت و قدر و جلال را نگرید
که بوسهگاه نبی، دست دخترش زهراست
سفر کنید به یاسین که شهر فاطمه است
نظر کنید به قرآن که کوثرش زهراست
علی به خانهی دربسته نیز تنها نیست
سپاه جانبهکف و کلّ لشکرش زهراست
به تیغ نطق و شرار خطابهاش سوگند
که ذوالفقار علی، نطق همسرش زهراست