وصل بر خوبان رسید آه و گرفتاری به ما
میرسید ای کاش گاهی وقت دیداری به ما
مال بد را بیخ ریش صاحبش انداختن
کی میندازد نگاهش را خریداری به ما
دلبری گداها دل شکستن بوده است
تا بیفتد نیمه ی شب راه دلداری به ما
عیب چشم پر خطا را اشک ما پوشانده است
چون گنه کاریم می آید فقط زاری به ما