از گنه دم به دمم، آتش طوفنده شدم
هم شدم از توبه خجل؛ هم ز تو شرمنده شدم
صاحب من! خالق من! داور من! یاور من!
حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم
شعلهای از نار بُدم؛ شاخهای از خار بُدم
با نظر رحمت تو، باغ گل از خنده شدم
قطره بُدم، بحر شدم؛ ذرّه بُدم، مهر شدم
بلکه درخشندهتر از مهر درخشنده شدم
وصل تو شد عزّت من؛ هجر تو شد ذلّت من
با تو سرافراز ولی بیتو سرافکنده شدم
وای براین بندگیام؛ مرگ بر این زندگیام
مردهی یک عمرم و در خاک لحد، زنده شدم
بار خدایا، کرمی؛ از یم اخلاص نمی
کز شرر عُجب و ریا، آتش سوزنده شدم
سیل گنه، برد مرا؛ بحر بلا، خورد مرا
وای که من غرق در این بحر خروشنده شدم
خاک قدوم ولیام؛ میثم دار علیام
با نفس شیر خدا، زنده و پاینده شدم