شب است و غیر کوچه ها غریبه پر نمیزند
همانکه نیست در به در در سحر نمیزند
بساط گریه هام را دوباره پهن کردم
کسی گدای خسته را در این گذر نمیزند
اگر که مضطر آمدم کسی مرا نخواسته
مریضمو به بسترم طبیب سر نمیزند
 اگر که مضطر آمدم کسی مرا نخواسته
مریضمو به بسترم طبیب سر نمیزند
جنون و مستی گناه من مرا تباه کرد
وگرنه هیچ عاقلی که سر به در نمیزند



مطالب مرتبط

یه کنج از حرم بهم جا بده
یه کنج از حرم بهم جا بده

پنج شنبه, 05 اسفند 1400

پخش
ای عهده دار مردم بی دست پا حسین
ای عهده دار مردم بی دست پا حسین

چهار شنبه, 15 تیر 1401

پخش
این خیمه به اون خیمه
این خیمه به اون خیمه

چهار شنبه, 24 شهریور 1400

پخش