من اومدم بگم فقط که
یجوری شرمندم ازت که
چیزی برا گفتن ندارم
ردم کنی تمومه کارم
فقط بذار به حالم زارم
یکم ببارم
میبینی بی تو کم آوردم
هر جا پیشم تو بودی بردم
تو این شلوغیا خودم رو
به تو سپردم
کاشکی کمک کنی که نیمه جونم
کاش همیشه به یاد تو بمونم
کاش یه نماز پشت سرت بخونم
حال دلم رسید به جایی
که انگاری میاد صدایی
صدای فاطمس که داره
کنار مشک پاره پاره
رو زخم صورت اباالفضل
به گریه هاش مرهم میذاره
چه بی قراره
فاطمه زخماشو میبنده
دشمن به گریه هاش میخنده
تیکه تنش بمیرم به مویی بنده
حالا یکی عمود به دست رسیده
یکی میگه که دستاشو بریده
حرمله باز کمونشو کشیده
بمیرم براش...