رب خطا پوش تویی، عبد خطاکار منم
 مستحق عفو تویی، مستحق نار منم

لطف و کرم بین که دمد بوی گل از پیرهنم
 گر چه تو خود با خبری خارتر از خار، منم

گر چه سیه گشته رویم عفو تو داد آبرویم
 آن که گناهش شده با عفو تو تکرار، منم

آن که مرا دست تهی دید و پذیرفت تویی
 آن که ز لطف و کرمت آمده سرشار منم

آن که رها سازدم از دام خطا کیست؟ تویی
 آن که به زنجیر خطا گشته گرفتار، منم

آن که کند جرم مرا از کرمش عفو، تویی
 آن که فقط خوانده تو را داور غفار، منم

گر به جحیمم فکنی یا به بهشتم ببری
 بنده عشق علی و عترت اطهار منم

میثمم و مهر علی حک شده بر لوح دلم
 خاک، ولی خاک در حیدر کرار منم

 



مطالب مرتبط