چون بیابان که نیازش به نم باران است
 بیشتر گریه تسلّای دل سوزان است !
.
میکده باز شد و زود دویدیم همه
 گفته ساقی سه دهه نوبت سرمستان است !
.
گفتم اصلا نروم ! آخر خطم دیگر !
 مادرم گفت برو ! خالق تو رحمان است
.
ما اگر آمده ایم از کرم آل علی ست
 اختیار دل رعیت به کف سلطان است
.
رمضان است خدا بنده نوازی کرده
 سفره اش باز شده خانه پر از مهمان است
.
خوب و بد ریزه خور حضرت حجت هستیم
 پای باباست فقط ! طفل اگر نادان است
.
نوکر آن ست که ازخویش دعایی نکند
 آنچه را خواسته ارباب ! دعایم آن است
.
سی شب ماه خدا را به علی بخشیدند
 گریه  ی هر شب ما هدیه ی آقا جان است
.
ما در این ماه مبارک به هوای نجفیم
 دلمان وقت مناجات دم ایوان است
.
گره کور مرا دست رقیه بدهید
 هرچه سختی ست به یمن نفسش آسان است
.
روزه ام روضه اگر داشت خدا می خردش !
 خُرم آن دیده که در روضه فقط گریان است
.
دم افطار من از آب سوالی دارم
 آب ! دیدی چقدر کام حسین عطشان است ؟
.
تشنه ای ماند و سپاهی که همه سیراب اند
 دشنه هم سوخت دلش ! شمر ولی خندان است
.
آی مادر تو دگر جانب گودال نرو
 خاک عالم به سرم یوسف تو عریان است