لبخند آخرت جگرم را کباب کرد
انگار عرش را به سر من خراب کرد
با صد امید رو به حرامی زدم ولی
با تیر خواهش پدرت را جواب کرد
فهمیده ام بزرگ شدی چون که دشمنت
تیر تو را شبیه عمو انتخاب کرد
یک شعبه هم برای تو بس بود مانده ام
این حرمله چگونه حساب و کتاب کرد
کم دست پا بزن روی دست پدر... علی
این دست پا زدن پدرت را عذاب کرد
می میرد از فراق تو باید که زودتر
فکری برای حال خراب رباب کرد
من مانده ام چگونه به سمت حرم روم
این داغ سهم قلب مرا اضطراب کرد ..