آقا نگاهم مانده بر در تا بیایی
از جاده های روشن فردا بیایی
دوری تو بغضی نشانده در گلویم
ای کاش میشد یا بمیرم یا بیایی
دارد توسل میکند چشمان خیسم
ای حاجت روز و شب دنیا بیایی
پیچیده شد کار تمام شیعیانت
باید برای رفع مشکل ها بیایی
دیشب دعا کردم برای دیدن تو...
دیشب غزل گفتم-ردیفش؟ با بیایی
امشب دخیلم بر عموجانت اباالفضل
شاید میان روضه ی سقا بیایی
در انتظار تو تمام لحظه ها را
آقا نگاهم مانده بر در تا بیایی