نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده

پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده

 

هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند

مونس بی کسی من تک و تنها مانده

 

 

کاش میشد که لباسی برسانم به تنش

آبروی همه عریان روى صحرا مانده

 

بین یک گونی کهنه سر او را بردند

ته گودال ولی پیکر او جا مانده

 

ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم

ساربان راه مرو همسفر ما مانده

 

چند باری شده گم کرده ام او را اصلاً

بس که از دور تنش مثل معما مانده

 

باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟

بازهم آمده این حرمله ى وا مانده

 

برسانید خبر را به علمدار حرم

چادر زینب تو زیر لگدها مانده

 

ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم

چشم من سمت علی اکبرم اما مانده



مطالب مرتبط

کل زمین کربلاست
کل زمین کربلاست

چهار شنبه, 12 شهریور 1399

پخش
الا مسافر صحرا خدا کند که بيايی
الا مسافر صحرا خدا کند که بيايی

چهار شنبه, 24 فروردین 1401

پخش