دور و بر کریمان گرچه پر از گوهر بود
اما نگاه آنها بر سنگ بیشتر بود
تحویلمان گرفتند بالایمان نشاندند
پیش بزرگواران انگار خاک زر بود
بد نام شهر بودم اما به روم نیاورد
ساقی به قول ما ها دنبال دردسر بود
من هر چه رزق خوردم از این دل شکستس
این کوزه شکسته بشقاب کوزه گر بود