عمریست گرچه خواندم با گریه ربنا را
هم توبه را شکستم هم حرمت خدا را
با اینکه جاهلانه مهمانیش به هم خورد
پیش همه نگه داشت او حرمت گدا را
نگذاشت آبرویم پیش کسی بریزد
هرچند که گناهم بد بود و آشکارا
بالا نشسته بودم کبرم مرا زمین زد
یکبار هم نبردم فرمان کبریا را
غفار بود و بخشید،ستار بود و پوشاند
جایش چه کار کردیم بی عفتی مارا
باید بترسم از آن گنجی که یاغیم کرد
از لقمه ای که بلعید قارون بی نوا را