میشه بزودی صحن تو آباد
چه محشری میشه دم پنجره فولاد
واسه تو از جون مایه میزاریم
از اصفهان برات آقا ضریح میاریم
نیمه ی ماهه چشما به راهه
چشم به راه اومدن حضرت ماهه
پر تب و تابه دلای عاشق
میزنه نبض آسمون تو این دقایق
کوچه بن بست شده
دلا یک دست شده
آسمون با دیدن ماه علی مست شده
حضرت ماه اومد
یار دلخواه اومد
اولین گل پسر فاطمه از راه اومد
زهرا مادر شد امشب
حیدر چشم تو روشن
دارن روی لب ملائک
تا صبح ذکر یا حسن
حسن حسن مولانا حسن
حسن حسن مولانا حسن