ماه رمضان آمده با ماه تمامش
میلاد حسن آمده؛ گویید سلامش
او کیست که هرلحظه در این شام بهاری
گل میشکفد از لب زرّین کلامش
او کیست که دلهای همه آینهداران
پروانهصفت پر زده امشب سر بامش
تردید ندارم که اگر ناز فروشد
تا آن سر دنیا برود شهرت نامش
جبریل دعا کرد؛ پی او همه گفتند
دنیا شود ای کاش همه عمر به کامش
این نور خدا بود که دیدند ملائک
در سجدهی صبح و سحر و مغرب و شامش
او صافترین آینهی پاکسرشت است
آقاست و آقای جوانان بهشت است
پیچید نسیمش سر هر کوچه و بازار
گویید به یوسف که شده لحظهی دیدار
در هودجی از نور رسید از حرم عرش
دلدارترین یوسف و محبوبترین یار
شفافیت یاس، هویداست به رویش
گلهای جنان در بر او، خوارتر از خار
حاتمشده از یک اثر نیمنگاهش
هرکس که به کوی کرمش داشت سر و کار
کو خضر که هر آینه با میل بنوشد
از شربت آن لعلترین لعل گهربار
ای حور و ملک پر مفشانید به دورش
تا که نشود باز گل فاطمه بیدار
فردا همه افطار کنید از لب مستش
از او که برات شب قدر است به دستش
دیدند میان فلکش، کوکب ما را
واکرده شکوفایی این گل، لب ما را
یک عمر زمین سوخت و هر ثانیه خورشید
تا درک کند ارج و مقام تب ما را
در سفرهی افطار دوچشمان کریمش
گسترده خدا رزق حلال شب ما را
تا فاش شود قدر و جلالش به معاند
باید بنویسد ز طلا مطلب ما را
هرکس که به حقّانیتش شک کند امشب
باید به خود و حال دلش، شک کند امشب
از بسکه کرم روی کرم میکند امشب
خالی دل ما را ز ألم میکند امشب
تابیده مسیحی که ز اعجاز نگاهش
دل را ارم باغ ارم میکند امشب
گویا دل افلاکنشین همه عالم
قامت به مقامات تو خم میکند امشب
گویند که بین من و تو، راه درازی است
این فاصله را عشق تو کم میکند امشب
بیتالحسن قلب مرا خوب ببین یار
هر بازدمم بهر تو، دم میکند امشب
مدهوش مقامات کریمانهی یارم
زنجیر بیارید که دیوانهی یارم