خوشبخت شد آنکس که گرفتار جواد است
عاشق شدن ما سر اجبار جواد است
عمریست گدائیم ولی غصه نداریم
سقف سرمان سایهء دیوار جواد است
ما را نبرید از سر این کوچه به جایی
جنّات خدا گوشه و بازار جواد است
در نوکری خود طلب مزد نکردیم
پُر بودن این کیسه به اصرار جواد است
سائل شدن ما عطش بندگی آورد
چون سفرهء ما سفرهء افطار جواد است
جان میدهد این کندنِ جان پیش کریمان
عیسىٰ شده آن مُرده که بیمار جواد است
تا صبح ابد خانه ات آباد رضا جان
از بس حرمت مشهد آثار جواد است
گفتند چرا گریه کن فاطمه هستید؟
گفتیم که این کار فقط کار جواد است
پای عطش او چقدر هلهله کردند
این هلهله ها زیر سر یار جواد است