وقتی که آفریده خدایم برای تو
سنگ چه را به سینه زنم جز ولای تو
با مادرم به روز ازل عهد بسته ایم
تا اینکه جان کنیم علی جان فدای تو
لعنت بر آن کسی که بُوَد دشمن شما
لعنت بر آن کسی که بدزدد ردای تو
من با کسی برادر دینی نمیشوم
اِلا کسی که جان بدهد در هوای تو
من پایبند وحدتی هستم که تا ابد
باشد رضای فاطمه باشد رضای تو
از گرگ غیر بغض و جفا انتظار نیست
قربان آن مرام سگ با وفای تو
پای دل تمام غلامان نشسته ای
من در گمان اینکه نشستم به پای تو