سفره ات جمع شد و باز گدا پشت در است
باز کن در به رویم آبرویم در خطر است
تو کشیدی چقدر زحمت مهمان ها را
اسم مهمان تو دیگر پس از این رهگذر است
همه رفتند و من بی سر و پا جا ماندم
آنکه آلوده و بی کس شده این یک نفر است
آشناها چقدر بر سر من داد زدن
آخه بس که این بنده تو وقت گناهان قدر است