مه مبارک در ابر آرمیده ، بیا
امید آخر دلهای داغدیده ، بیا
قسم به مهر رخت ، کشت تیرگی ما را
بیا تو ای شب اندوه را سپیده ، بیا
به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت
که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا
ز پشت در بشنو ناله های فاطمه را
به سوز سینه ی آن مادر شهیده بیا
عزیز فاطمه ، جدت حسین در یم خون
تو را صدا زند از حنجر بریده بیا
به مادری که لبش از عطش زده تب خال
به شیر خواره که انگشت خود مکیده بیا
به آن لبی که بر آن چوب می زدند به طشت
به خواهری که گریبان خود دریده بیا
به بانگ یا ابتا ی علی به قلزم خون
به ناله ای که حسین از جگر کشیده بیا
به آن سری که به دیدار دخترش آمد
به کودکی که به ویرانه آرمیده بیا
کند تلاوت قرآن سر حسین به نی
ببین چگونه ز لبهاش خون چکیده بیا