روز احد آمد و گریه مرا یار شد
خیس تر از چشم من صفحه ی اشعار شد
یاد جگر داده ها باز جگرهای ما
شرحه ای از شرح پر غصه به تکرار شد
روز احد آمد و جنگ شد رو به رو
لشکر اسلام با لشکر کفار شد
حرص غنائم رسید کوه احد تر شد
لشکر اسلام در خدعه گرفتار شد
لشکر سفیانیان دست به شمشیر برد
جنگ احد ناگهان عرصه خوبان شد
شکر خدا با علی جان نبی حفظ شد
هر چه شد از غیرت حیدر کرار شد
در وسط معرکه معکره ای شد به پا
هلهله آغاز شد همهمه بسیار شد
نیزه ی وحشی درست بر جگر حمزه خورد
حرمت بستان شکست روزی گل خار شد
سینه ی آزرده حمزه به یاد آمد
خاطره ام آزرده از روضه ی مسمار شد
ساحره ی مکه تا طعم جگر را چشید
لکه ی ننگ احد هند جگر خوار شد