امام آسمونا روی زمینه
نفس هاش شماره افتاده تو سینه
چراغ آخری شهر مدینه آی مدینه
امام حکمت و علم
تمام رافت و حلم
علوم حق با روضش عجینه
کلام آخرش نماز، تقوا، حسین
سلام آخرش سلام و یا حسین
بمیرم عطش لب هاش تشنه مونده
چه اشکی می ریزه دل ها رو سوزونده
گمونم که دم آخر نوحه خونده، روضه خونده
غروب سرخ مقتل
نبود سنگی معطّل
رمق توی جسمش نمونده
درست دم غروب، شمر، خولی، سنان
گل بنفشه کو، عصا، نیزه، کمان